۱۳۸۷ اردیبهشت ۹, دوشنبه

بخش چهارم

چرا حواس پنجگانه خدا را درک نمی کند ؟

فانها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور

« گاهی میشود » چشمها بینا است ، ولی دلهائیکه در سینه ها قرار گرفته کور است.
(( سوره حج آیه 46 ))
امام رضا (ع ) فرمود :
چون حواس ما از درک کردن خدا عاجز است یقین داریم که او پروردگار ماست ، و او چیزی خلاف چیزها است .
جمعی از روشنفکر نماها اصرار دارند که تا چیزی را با یکی از حواس پنجگانه درک نکنند وجود آن را نپذیرند و روی این حساب منکر خدا ، روح و امثال این امور میشوند . برای اینکه معلوم شود تا چه اندازه سخن این گونه مردم سست و پوچ است ، در مطالبی که بیان میشود کمی دقت کنید .

راه درک موجودات
درک کردن هر موجودی وسیلۀ مخصوصی دارد که با غیر آن وسیله ممکن نیست .
طعم غذا با زبان ، تشخیص صداها بوسیله گوش ، تشخیص بو ها بوسیله بینی ، درک کردن رنگ اشیا با
چشم ، و زبری و نرمی موجودات با قوه لامسه است .
ولی خیلی از چیزها هم هست که راه درکش فقط عقل است و با هیچ یک از حواس پنجگانه قابل درک نیستند .
یک مثال ساده
میگویند امواج صوت فقط در فاصله 32 مرتبه در ثانیه تا 36 هزار مرتبه در ثانیه برای ما قابل درک است ،
و بیشتر یا کمتر از آن هر چه هست برای ما قابل درک نیست و هیچ یک از حواس آن را درک نمی کند ، فقط عقلست که حکم بوجود مرتبۀ کمتر یا بیشتر می نماید .
مثال دیگر
در فیزیک به ما میگویند ، اصول رنگها هفت رنگ بیش نیست که نخست آنها رنگ سرخ و آخر آنها بنفش است ، ولی در ماوراء آنها هزارها رنگ قرار دارد که برای ما قابل درک نیست ، و حدس میزنند که بعضی حیوانات ممکن است بعضی از آنها را ببینند .
خود مادیها هم به موجوداتی معتقد می شوند که با تجربه و حس آنها را درک ننموده اند از جمله « اتر »
« البته از نظر علوم طبیعی نه از نظر فلسفه » که آنرا حامل امواج نور دانسته اند ، که در نظر آنها « اتر »
موجودی است ، که نه بو دارد و نه دیده میشود ، و نه با حواس درک می شود ، نه آغاز دارد و نه انجام ، ابدیست و همه جای عالم و همه موجودات از آن پر است .... و با هیچ وسیله ای قابل درک نیست .
نتیجه
اینکه درک هر چیز وسیله ای دارد مخصوص به خود ، یعنی هیچوقت نباید انتظار داشت که چشم بشنود ، یا زبان ببیند یا گوش رنگها را تمیز بدهد یا اینکه انسان محسوسات را با عقل حس کند یا معقولات را با حواس ظاهره درک نماید .
وسیلۀ ادراک خداوند تنها عقل است .
چون خداوند متعال جسم نیست ، و ساحت مقدسش از آثار و صفات جسم بودن مبرا است ، و حواس پنجگانه فقط اجسام و خصوصیات آنها را میتوانند درک کنند ، از این جهت تنها عقل میتواند خدا را درک نماید .
دلها به حقایق ایمان خدا را می یابند.
شخصی به حضور علی (ع ) آمد و گفت : آیا در هنگام عبادت پروردگارت را دیده ای ؟
فرمود : وای بر تو ! چنین نیستم ، که خدایی را که ندیده ام عبادت کنم .
آنشخص گفت : چگونه او را دیدی ؟
فرمود :وای بر تو ! چشمان – ظاهر – نمیتوانند او را دیدن نمایند ولی دلها به حقایق ایمان او را می یابند .

قرآن می فرماید :
« چشمها کور نیست ؛ ولی دلهاییکه در سینه ها است کور است » .
آری کار های زشت مادیها روح آنها را تاریک نموده ، و آئینه دل آنها را کردار نا پسندشان زنگار زده و چشمهای عقلشان را هوسرانی ها کور نموده ، و از این وسیله نمیتوانندنسبت به ماوراء ماده استفاده کنند .
در سوره اعراف در اوصاف اهل دوزخ می فرماید :
« دل دارند ولی بوسیله آن نمی فهمند ، چشم دارند ولی بوسیله آن نمی بینند گوش دارند ولی بوسیله آن
نمی شنوند . آنان مانند چهار پایانند بلکه پست تر ، و گمراه تر » .
خیلی روشن است که تنها داشتن وسیله برای درک موجودات کافی نیست ، مثلاً تنها چشم داشتن برای دیدن کافی نیست بلکه باید مانعی جلوی چشم نباشد تا بتواند ببیند ، همچنین گوش هر چند قوی باشد ، ولی در صورت وجود مانع
نمی تواند بشنود .
عقل هم همین طور است ، هرچند بسیار قوی باشد و انواع علوم در آن انباشته شده باشد ، در صورتی میتواند حقایق را درک کند ، و آفرینندۀ خود را ببیند که روی آن را پرده شهوات نگرفته و دیده آن را کور نکرده باشد.

« مارلین » عالم فیزیولوژی و استاد علم الحیات گوید :
« من هم ، به عنوان یک فرد معمولی ، و هم شخصی که دائماً با مطالعات علمی سر و کار دارد ، در وجود خدا ابداً شکی ندارم ، مسلماً خدا وجود دارد ، اما وجود او را طریقه های آزمایشگاهی نمیتواند ثابت کند ، و تجزیه و تحلیل خدا ، با این روش ها امکان ندارد . خدا موجود طبیعی و مادی نیست که بتوان آن را تحت مطالعۀ آزمایشگاهی قرار داد ، بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات باشد »
( منبع کتاب راه تکامل جلد 2)