۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۳, جمعه

بخش هفتم

آیا جهان معلول تصادف است ؟!


انا کل شیء خلقناه بقدر
ما هر چیز را به اندازه آفریدیم
(سوره قمر آیه 49 )
یکی از حربه های مهم منکرین خدا ، موضوع « تصادف و اتفاق » است ، یعنی آنها آفرینش را مولود عقل و تدبیری نمیدانند و می گویند جهان عبارت است از یک سلسله تصادفات و اتفاقی ، که فعلاً به این صورت در آمده است .
ما از آنها سئوال می کنیم که مقصود شما از تصادف چیست ؟
آیا می خواهید بگویید اصل ایجاد جهان تصادفی و اتفاقی است ، یا مقصود شما این است که اصل جهان وجود داشته ولی پیدایش نطم ، و حیات در آن تصادفاً و اتفاقاً به عمل آمده ، یا این که مقصودتان از تصادف پدید آمدن چیزی بدون علت است . ( این احتمال و احتمال اول بدیهی البطلانست ).
اگر بگویند پیدایش جهان ، و اصل وجود آن معلول تصادف است ، سخن بسیار اشتباهی مرتکب شده اند .
زیرا اولاً ، ما موجودی در جهان به نام « تصادف » پیدا نمی کنیم که قدرت بر ایجاد جهان داشته باشد .
و ثانیاً ، به کار بردن کلمۀ تصادف در این مورد غلط است زیرا تصادف همیشه بین دو یا چند چیز موجود واقع میشود ، مثلاً می گویی ماشین ما با فلان ماشین تصادف کرد ، یا می گویی وقتی از خانه بیرون آمدم اتفاقاً دوستم را دیدم ، بنابراین باید دو ماشین وجود داشته باشد تا آنها تصادف کنند ، یا شما و دوستت باید وجود داشته باشید تا اتفاقاً یکدیگر را ملاقات کنید .

نتیجه :
این که تصادف هیچوقت چیزی را موجود نمی کند بلکه تصادف بین دو چیز یا چند چیز واقع میشود که وجود داشته باشند .
و اگر بگویند اصل وجود جهان تصادفی نیست بلکه این نظمی که در جهان موجود است و جاندارانی که در آن پدید آمده اند تصادفی است ، این سخن هم خیلی پوچ است زیرا، اولاً ، بنا بر گفته خودشان اصل جهان تصادفی نیست ، در این جا ما از آنها می پرسیم ، اصل جهان چگونه ایجاد شد ؟
یا باید خودش خود را ایجاد کند یا چیزی که مافوق آن است آن را ایجاد نماید . احتمال اول بطلانش روشن است ، بنابراین باید نسبت به آفرینش اصل جهان معتقد به خدا باشند .
و ثانیاً : انصافاً کدام عقل باور میکند این نظم بسیار دقیقی که در تمام موجودات جهان حکمفرماست تصادفی باشد ؟ !!
مگر عقلی که در دام غرض های شخصی گرفتار باشد . و هوسرانی ها جا برای فکر کردن در اسرار جهان آفرینش باقی نگذاشته باشد .
مگر عقل کسانی که مانند « مارکس مادی » باشند که در اثر می خوارگی و فریاد و عربده کشیدن به اداره پلیس جلب می شد .
مگر عقل کسی مانند « مارکس » که دانشگاه را ترک و می خوارگی و فجور را پیشۀ خود ساخته بود ، و دو دختر خود را کشت ، باشد .

چند مثال روشن :
1- ابزار آلات یک کارخانه برق ، یا یک هواپیما را از هم جدا کنید ، و یک جا بریزید آیا ممکن است پس از مدتی بدون این که کسی به آن دست بزند ، تصادفاً تمام پیچها و ابزار کارخانه و هواپیما به خودی خود در مکان خویش قرار گیرند ، کارخانه مشغول فعالیت شود ، و هواپیما آماده پرواز
گردد ؟!
قطعاً جواب منفی است ، ولی منکرین خدا باید بگویند ممکن است !
2- سالاد تصادفی :
« کپلر » دانشمند معروف فلکی گوید :
« دیروز هنگامی که در بحر تفکر غوطه ور شده بودم ناگهان مرا برای صرف غذا دعوت نمودند ، زن جوان من در روی یک طرف میز سالاد قرار داد ، من به او گفتم : آیا باور میکنی اگر از ابتدای خلقت
تا به حال ظرف های فلزی ، برگ های کاهو ، دانه های نمک ، قطرات روغن و سرکه ، و قطعات
تخم مرغهای پخته از هر طرف ، بدون نظم و ترتیب در فضا منتشر باشند ، تصادف و اتفاق بتواند آنها را با همدیگر مخلوط نموده ، و از اختلاط آنها چنین سالادی را ترتیب دهد ؟
همسرش جواب داد بطور یقین ، علاوه بر اینکه به این خوبی نمی توانست سالادی آماده کند ، به این طعم مطبوع هم نمی توانست آن را تهیه نماید .
( برگرفته شده از کتاب آفریدگار جهان )
3- « مورر» محقق شیمی در اداره کشاورزی ایالات متحده گوید :
1- فرض کنیم من قدرت این را داشته باشم که در یک کوزۀ بزرگ مقدار زیادی پروتون ، نوترون ، الکترون ، و چسب اتمی ( چیزهایی که اتم ها را به هم وصل می کند ) را با هم مخلوط کرده ، حرارت بدهم ، آیا تعجب آور نخواهد بود که من بتوانم از میان آن کوزه در حدود یک صد عنصر مختلف با خواص و صفات معین و مشخص همچنان که در جدول تناوبی آمده بیرون بیاورم ؟!
2- و یا به توجیهی دیگر : اگر من مقداری آرد ، آب ، قند ، سیب ، و گیلاس و هلو را در دیگی ریخته و زیر آن را آتش بزنم ، و چندی بعد سرپوش دیگ را برداشته و کلوچه های مختلف سیب ، گیلاس و هلوی مرتبی را با شکل و طعم مشخصشان بیرون بیاورم ، آیا مستبعد و شگفت انگیز نیست ؟!
اگر من در حالیکه میان جنگل انبوه گردش میکنم به یک قسمت خالی از درخت برسم که در آنجا خانه ای زیبا ساخته شده باشد ، و در اطراف آن گلها و بوته های قشنگ دیده شوند فوراً این مطلب به نظرم خواهد رسید که درختان آن قسمت از جنگل را کسی بریده و خانه ای ساخته ، و گلهایی دور و بر آن کاشته است . و اگر تصور کنم که این کارها خود به خود انجام یافته اند ، همه مرا استهزاء خواهند کرد ... اعتقاد به وجود آفریدگار جهان ، یگانه پاسخ مقنع به آفرینش جهان و نظم پایدار آن است .

3- ساعت تصادفی
شما کمی دقت کنید « جهان آفرینش » ، هیچ ، ببینید ، می توانید تصور کنید که ساعت مچی شما تصادفاً موجود شده باشد . یعنی تصادفاً آهن های ساعت از زمین جدا شوند ، تصادفاً خودش به کارخانه ذوب آهن تصادفی ! برود ، تصادفاً به شکل های مخصوصی در آید ، تصادفاً هر یک از اجزاء آن در جای مخصوص خود قرار گیرد ، و خلاصه میلیاردها تصادف به وقوع پیوندد تا یک ساعت درست شود ؟ آیا عقل باور می کند ؟!