۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

بخش یازدهم

چرا گروهی از دانشمندان خدا شناس نیستند ؟

« و یجعل الله الرجس علی الذین لا یعقلون »
خداوند کفر و پلیدی را بر افرادی می نهد که تفکر نمی کنند . « سورۀ یونس آیۀ 100 »

« کذلک حقت کلمة ربک علی الذین فسقوا انهم لا یومنون »
حکم فرمان پروردگارت بر تبهکاران ثابت گشته به اینکه ایشان ایمان نمی آورند .
« سورۀ یونس آیۀ 133 »

یکی از اشکالاتی که به خدا پرستان می شود و ممکن است در ذهن گروهی از دین دارهائیکه تحقیق کافی دربارۀ دین نکرده اند باشد این است که می گویند : شما خداپرستان می گوئید میان علم و دین هیچ تضادی نیست ، بلکه علم و دانش اعتقاد به خدا و مذهب را کاملاً تایید می کند ، بنابراین اگر سخن شما صحیح باشد ، باید هیچ دانشمندی پیدا نشود که منکر خدا باشد ، و تمام دانشمندان روی زمین باید خداپرست باشند ، در صورتی که این طور نیست و ما می بینیم گروهی از دانشمندان جهان نه تنها خداپرست نیستند ، بلکه تا آنجا که قدرت دارند با منطق خداپرستی مخالفت می کنند ؟
پاسخ : برای پاسخ از این اشکال باید جهاتی را در نظر گرفت ، و دربارۀ آن تحقیق و بررسی نمود .
کدام دانشمند ؟؟
اولین چیزی که باید دربارۀ آن تحقیق و بررسی شود این است که باید ببینیم چگونه دانشمندانی با خداشناسی مخالفند ؟ اینجاست که وقتی ما حالات دانشمندان و فیلسوف های بزرگ جهان را مطالعه می کنیم می بینیم همه آنها مگر افراد معدودی که سِرّ مخالفت آنها از بیانات بعد معلوم می شود معترف به خدا هستند و منکرین خدا دانشمندانی هستند که اطلاعات آنها وسیع نیست و در مسائل علمی خصوصاً مسئله خداشناسی خیلی عمیق فکر نکرده اند و به قول

« فرانسیس بیکن » فیلسوف و سیاستمدار انگلیسی « اطلاع ساده و سطحی از فلسفه ، شخصی را به انکار وجود خالق سوق می دهد ولی اطلاع وسیع و عمیق از فلسفه شخص را متدین و خداشناس می نماید » .
در گفته این دانشمند مهم دقت کنید ...
« آیوی » که از دانشمندان مهم آمریکا و دارای دکترای طب و علوم و حقوق است میگوید :
« چند سال پیش با جمعی از تجار در ضیافتی بودیم ، دانشمندی نیز که شهرت داشت ، و از منکرین وجود خدا است در سر میز ما بود ، کم کم سر صحبت باز و گفتگو آغاز شد ، یکی از بازرگانان پرسید : می گویند ، عده ای از دانشمندان وجود خدا را قبول ندارند آیا چنین چیزی صحت دارد ؟ گفتم فکر نمی کنم چنین امری حقیقت داشته باشد ، زیرا من در مطالعات و مباحث خود بسیاری از دانشمندان و خدمت گذاران جهان علم را کاملاً معتقد و مومن به خدا یافته ام . این گونه توهمات و شایعات بی اساس را نباید پذیرفت .
بعد افزودم « ماتریالیسم » و انکار خدا ، با طرز تفکر وکار و زندگی یک دانشمند مغایرت دارد ، زیرا اساس کار دانشمند بر این اصل قرار گرفته

« هیچ ماشینی نمی تواند بدون سازنده باشد » ... .
من این طور حس می کنم که تمام ملحدین و منکرین در مغز خود یک نقطه کور دارند که تواَم با تردید بی ثمری ، مانع تشخیص درست آنها می شود و نمیگذارد آنها دریابند ، که تمام این عوالم ، چه جاندار و چه بی جان ، بدون قبول وجود آفریدگار معنی و مفهومی ندارند ، چنانکه انشتین گوید : « کسی که زندگی خود و جهانیان را بی معنی می انگارد بد بخت محض نیست ، اما اهلیت زندگی ندارد ، و فقط امید قائم برعقل و ایمان است که نمی گذارد ما او را برای زندگی کاملاً قابل بدانیم ، چه باز جای امید است که وی به وسیله عقل خود ، روزی صواب را درک کند و یا از سر نو چون طفلان دربارۀ حیات بیندیشد » .
سپس از دوست دانشمندم که همه به صلاحیت انتقاد وی معترف بودیم پرسیدم ، سخنان مرا تصدیق می فرمائید؟ جواب داد آری ... » . اگر در حالات دانشمندان بی دین دقت کنید می بینید آنها افرادی هستند که علم و دانش را فقط برای کسب شهرت و نام و تحصیل لذائذ مادی می خواهند ، و منظور اصلی آن را فراموش کرده اند و به گفته ادوارد یکی از استادان زیست شناسی آمریکا : « اگر علمای طبیعی دلائل علمی را همان طور که برای اخذ نتایج علمی و تامین منظور شخصی مطالعه می کنند از نظر دلالت بر وجود خدا مورد مطالعه قرار دهند ، قهراً به وجود صانع معترف خواهند شد ، البته باید تعصب را کنار بگذارند چه مطالعات علمی هر صاحب عقل سلیم را مجبور می کند که به یک علت اولیه قائل شود ، که ما آن را خدا می نامیم » .